آن شب که تو در کنار مایی روزست / و آن روز که با تو میرود نوروزست (سعدی)
امسال رو جایی غیر از خونهی خودمون شروع کردیم. من آدمیام که خونه و آرامشش رو بیاندازه دوست دارم و دلم میخواد خاصترین روزهای سال رو خونه باشم. روز تولد خودم و پدر و مادر و برادرم و شب یلدا و روز عید. این که تصمیم به سفر گرفته شد و بنا شد سال جدید رو زیر سقفی غیر از این سقف شروع کنیم کمی ناآرومم کرده بود. در هر حال گذشت و هیچ دوست ندارم این تجربه رو سال بعد این چنین تکرار کنم. دلم میخواد سال بعد رو توی همین خونه کنار همین سه عزیزم باشم. سفر اما سفر بدی نبود. لحظات خیلی شیرینی داشت و با صرفنظر از روی اعصاب رفتنهای دو همسفر وسواسی و اهل اخ و پیف در کل سفر خوبی بود.